امشب از دیدن تصویر تو خندان شده ام
با تداعی گل روی تو افشان شده ام
آفتابی و چو خورشید به دل می تابی
با صفای دل تو چشمه جوشان شده ام
در کنار تو که باشم غم عالم مرده است
تو پزشک دلی و غصه که درمان شده ام
غنچه خنده دل واشود از خنده تو
چهچهه می زند این جان و چو مرغان شده ام
گل روی تو که انگار جهانی شادی است
گر نبینم گل روی تو ، پریشان شده ام
تار و پود دل و جان، جلوه گر هستی توست
باش تا هستم و هستی ؛ به تو درمان شده ام
آسمان دل من جای پر و بال صفاست
تو بیا بال گشا ! بلبل پران شده ام
برچسب : نویسنده : hassanvamegh بازدید : 167